بر خلاف گمان عدهای، کسی ناگهان کتابخوان حرفهای نمیشود. برای کتابخوان شدن باید دست کم از یک تکنیک کتابخوانی یا ترکیبی از چند تکنیک بهره بگیرید. ما در این جا پنج تکنیک به شما معرفی میکنیم.
۱ - خودتان را در فضا قرار بدهید.
یک کتاب نیمه کاره یا کتاب جذابی که امتحان خودش را پس داده بردارید، به یک محیط دلپذیر بروید، یک فنجان چای سفارش بدهید و خوش بگذرانید. کتابخانههای عمومی، موزهها، کافهها، یا هر محیط پوشیده دیگری که فقط و فقط به دلیل خواندن چندین برگ از این کتاب مقصد شما باشد، خوب است.
شما با این تکنیک، فضاها را نشانه گذاری میکنید. خواهید دید که پس از آن هر بار که از آن مکان عبور کنید، حال و هوای خواندن پیدا میکنید. برای گام اول محیط باز پیشنهاد نمیشود.
۲ - جو سازی کنید!
وصفالعیش، نصف العیش. خود را مجبور به خواندن یک کتاب نکنید، ولی اگر میدانید که کتابی است که ارزشش را دارد، اول آن را مزمزه کنید! اینترنت با قابلیتهای جستجوی بی پایانش شما را به شبکه گستردهای وصل میکند که از وصف لذت بیپایان دیگران درباره یک کتاب یا قطعه موسیقی بهره ببرید.
جستجو درباره کتاب را تا جایی ادامه دهید که رغبت و انگیزه کافی برای خواندنش به دست بیاورید. همان کتاب بی رنگ و بویی که گوشه قفسه مانده و حال خواندنش را ندارید، شاید به بهترین اتفاق زندگی شما تبدیل شود.
۳ - حس ماجراجویی را تقویت کنید.
یک نویسنده که از چند جملهاش خوشتان میآید، در حکم دوست نشان کنید. فرض کنید همین الان با رفیقی دمخور شدهاید که وقت ارزشمند خودش را به شما اختصاص میدهد تا مسئله مهمی را با جزییات و ظرایف برای شما بازگو کند. مثلا گوته، چندین قرن پس از حافظ چنین احساسی به او داشت. به علاوه، میتوانید ناگهان کتابی را بی مقدمه شروع به خواندن کنید که تاکنون اصلا «اهلش نبودهاید»، از جملات خسته کننده سریعتر رد شوید تا جان کلام نویسنده را دریابید.
در این مورد خیلی کمالگرا نباشید و به قولی «مته به خشخاش» نگذارید. تندخوانی خودش یک تکنیک است. یادتان باشد که کتاب را نیمه کاره نگذارید که احساس بدی به شما بدهد، مگر این که مطمئن باشید کارتان با آن کتاب تمام شده است.
۴ - یاد گرفتن یک زبان خارجی یا داخلی را در دستور کار قرار دهید.
تسلیم سختی های اولیه نشوید. از هزینه مالی و زمانی که در این مورد میکنید پشمان نخواهید شد، هر چند اگر گاهی پیش خودتان بهانه بگیرید که این کار بیهوده و وقت تلفکنی است. وقتی کمی در یک زبان پیشرفت کنید از مقایسه دیدگاههای مردم در یک قالب زبانی دیگر، حیرت خواهید کرد و انرژی که هزینه کردهاید به شما باز خواهد گشت. یادتان باشد که وقتی زبان مادریتان را شروع کردید، چند ماه بیشتر نداشتید، ابزار ترجمه نداشتید، و حتا توانایی درست تلفظ کردن را هم نداشتید.
شرایط امروز شما به نسبت چند ماهگیتان، خیلی بهتر است. از این جهت کسانی که زبان دیگری بلدند، از آثار به زبان اصلی لذت میبرند. بعضی از عبارتها اگر نگوییم ترجمه ناپذیر، که سخت-ترجمهاند. به علاوه با خواندن آثار به زبان اصلی، در هزارتوی ترجمههای ناپخته گم نمیشوید و قدر ترجمههای خوب را بیشتر خواهید دانست.
۵- معتاد شوید، به کتابخوانی
برای معتاد شدن به کتابخوانی باید از دوزِ کم و تفننی شروع کنید. ببینید کدام ساعت روز را می توانید ۲۰ دقیقه به کتاب اختصاص دهید. وقتی با روی ماهِ نشُستهتان هنوز از رختخواب بیرون نیامدهاید؟ یا ۲۰ دقیقه وسط روز که ول میچرخید. ساعت ناهار، سر کار یا قبل از خواب؟ رفیق باب هم خیلی مهم است. حتا میتوانید به خاطر پرستیژ، کتابخوانی را شروع کنید.
نه تنها اشکال ندارد، که خیلی هم خوب است. وقتی سرعت کتابخوانیتان بالا رفت و به اندازه کافی مهارتهای مطالعه به دست آوردید، خواهید دی که انتظار آن ۲۰دقیقه مخصوص خودتان را میکشید. اگر برای شما ۲۰دقیقه هم ۲۰دقیقه است و نمی توانید جای خالی پیدا کنید، حین یک فعالیت، به کتابهای صوتی گوش دهید. مراقب عادت خود به تلویزیون باشید و نگذارید به موسیقی متن زندگیتان تبدیل شود. از تجربههای خود دوستانتان، از جمله ما را هم بهرهمند کنید.